وَ أَنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّـهِ وَ لَا تُلْقُوا بِأَیْدِیكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّـهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ

و در راهِ خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست می‌دارد.

* * * * * * * *

تفسیر نمونه

این آیه تكمیلى است بر آیات گذشته این سوره که درباره جهاد است، زیرا جهاد به همان اندازه كه به مردان با اخلاص و كار آزموده نیازمند است به اموال و ثروت نیز احتیاج دارد، جهاد هم نفرات آماده از نظر روحى و جسمى لازم دارد، و هم انواع سلاح و تجهیزات جنگى، درست است كه عامل تعیین كننده سرنوشت جنگ در درجه اول سربازان‌اند، ولى سرباز بدون وسایل و تجهیزات كافى (اعم از سلاح، مهمات، وسیله نقل و انتقال، مواد غذایى، وسایل درمانى) كارى از او ساخته نیست.

لذا در اسلام تامین وسایل جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده و از جمله در آیه مورد بحث با صراحت دستور مى‌دهد، و مى‌فرماید: «در راه خدا انفاق كنید و خود را به دست خویش به هلاكت نیفكنید» (وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ)

مخصوصا در عصر نزول این آیات، بسیارى از مسلمانان، شور و شوق جهاد در سر داشتند، ولى چون وسایل جنگ را هر كس شخصاً فراهم مى‌كرد و بعضى فقیر و نیازمند بودند. آن چنان كه طبق آیه ۹۲ سوره توبه گریه مى‌كردند و اشك مى‌ریختند كه چرا وسیله شركت در جنگ ندارند: تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلَّا یَجِدُوا ما یُنْفِقُونَ‌، آرى در چنین شرایطى نقش انفاق‌ها بسیار مهم و سرنوشت‌ساز بود.

جمله «وَ لاتُلْقُوا بِأَیْدِیكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» (با دست خویش خود را به هلاكت نیفكنید) هر چند در مورد ترك انفاق، براى جهاد اسلامى وارد شده، ولى مفهوم وسیع و گسترده‌اى دارد كه موارد زیاد دیگرى را نیز شامل مى‌شود، از جمله اینكه انسان حق ندارد از جاده‌هاى خطرناك (چه از نظر ناامنى و چه عوامل جوى یا غیر آن) بدون پیش‌بینى‌هاى لازم بگذرد، یا غذایى كه به احتمال قوى آلوده به سم است تناول كند، و یا حتى در میدان جهاد بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود، در تمام این موارد، انسان بى‌جهت جان خود را به خطر انداخته و مسئول است.

ولى اینكه بعضى از ناآگاهان، هر گونه جهاد ابتدایى را القاء نفس در هلاكت پنداشته‌اند، و گاه تا آنجا به پیش مى‌روند كه قیام سالار شهیدان امام حسین علیه‌السلام در كربلا را مصداق آن مى‌شمرند، ناشى از نهایت نادانى و عدم درك آیه است، زیرا القاى نفس در هلاكت مربوط به جایى است كه هدفى بالاتر از جان در خطر نباشد، و الا باید جان را فداى حفظ آن هدف مقدس كرد، همان گونه كه امام حسین علیه‌السلام و تمام شهیدان راه خدا این كار را كردند.

آیا اگر كسى ببیند جان پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله در خطر است و خود را سپر براى حفظ او كند (همان كارى كه على علیه‌السلام در جنگ احد كرد و یا در لیلة‌المبیت آن شبى كه در بستر پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله خوابید) چنین كسى القاء نفس در هلاكت كرده و كار خلافى انجام داده؟ آیا باید بنشیند تا پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله را به قتل برسانند و بگوید القاء نفس در هلاكت جایز نیست.

حق این است كه مفهوم آیه روشن است و تمسك به آن در این گونه موارد نوعى ابلهى است.

آرى اگر هدف آن قدر مهم نباشد كه ارزش جان باختن را داشته باشد و یا اگر مهم است راه حل‌هاى بهتر و مناسب‌ترى دارد، در چنین جایى نباید جان خویشتن را به خطر انداخت (موارد تقیه مجاز نیز از همین قبیل است.)

در آخر آیه دستور به نیكوكارى داده، مى‌فرماید: «و نیكى كنید كه خداوند نیكوكاران را دوست دارد» (وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ.)

در اینكه مراد از «احسان» در اینجا چیست؟ چند احتمال در كلمات مفسران دیده مى‌شود:

نخست این است كه حسن ظن به خدا داشته باشید (و گمان نكنید انفاق‌هاى شما موجب اختلال امر معیشت شما خواهد شد)

و دیگر اینكه منظور، اقتصاد و میانه روى در مساله انفاق است،

و دیگر اینكه منظور، آمیختن انفاق با حسن رفتار نسبت به نیازمندان است، به گونه‌اى كه همراه با گشاده‌رویى و مهربانى باشد و از هر نوع منت و آنچه موجب رنجش و ناراحتى شخص انفاق شونده است بر كنار باشد.

مانعى ندارد كه همه این معانى سه‌گانه در مفهوم و محتواى آیه جمع باشد.

نكته‌ها:

۱- انفاق سبب پیشگیرى از هلاكت جامعه‌ها.

در اینكه میان دو جمله «وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ» و«وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ»، آیا ارتباطى وجود دارد یا نه، با توجه به اینكه تمام تعبیرات قرآن حساب شده است، حتما میان این دو رابطه‌اى است و به نظر مى‌رسد رابطه این است اگر انفاق در مسیر جهاد و فى سبیل‌اللَّه نكنید، خود را با دست خویش به هلاكت افكنده‌اید، بلكه مى‌توان مساله را از این فراتر برد و گفت:

این آیه گر چه در ذیل آیات جهاد آمده است ولى بیانگر یك حقیقت كلى و اجتماعى است و آن اینكه انفاق به طور كلى سبب نجات جامعه‌ها از مفاسد كشنده است، زیرا هنگامى كه مساله انفاق به فراموشى سپرده شود، و ثروت‌ها در دست گروهى معدود جمع گردد و در برابر آنان اكثریتى محروم و بینوا وجود داشته باشد دیرى نخواهد گذشت كه انفجار عظیمى در جامعه به وجود مى‌آید، كه نفوس و اموال ثروتمندان هم در آتش آن خواهد سوخت و از اینجا رابطه مساله انفاق و پیشگیرى از هلاكت روشن مى‌شود.

بنابراین انفاق، قبل از آنكه به حال محرومان مفید باشد به نفع ثروتمندان است، زیرا تعدیل ثروت حافظ ثروت است.

امیر مؤمنان على علیه‌السلام در یكى از كلمات قصارش به این حقیقت اشاره فرموده، مى‌گوید:

«حصنوا اموالكم بالزكاة؛ اموال خویش را با دادن زكات حفظ كنید» [۱]

و به تعبیر بعضى از مفسران، خوددارى از انفاق فى سبیل‌اللَّه هم سبب مرگ روح انسانى به خاطر بخل خواهد شد، و هم مرگ جامعه به خاطر عجز و ناتوانى، مخصوصا در نظامى همچون نظام اسلام كه بر نیكو كارى بنا شده است. [۲]

۲- منظور از «احسان» چیست؟

احسان معمولا به معنى نیكوكارى تفسیر مى‌شود، ولى گاه معنى وسیع‌ترى براى آن ذكر شده، و آن هر گونه عمل صالح، بلكه انگیزه‌هاى عمل صالح است چنان كه در حدیثى از پیامبر اكرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله مى‌خوانیم كه در تفسیر احسان فرمود:

«ان تعبد اللَّه كانك تراه فان لم تكن تراه فانه یراك؛ احسان آن است كه خدا را آن چنان پرستش كنى كه گویى او را مى‌بینى و اگر تو او را نمى‌بینى او تو را مى‌بیند» [۳]

بدیهى است هنگامى كه انسان، چنان ایمان به خدا داشته باشد كه گویى او را مى‌بیند و او را در همه حال حاضر و ناظر بداند به سراغ اعمال صالح مى‌رود، و از هر گونه گناه و معصیت خوددارى مى‌نماید.

پی‌نوشت:

۱- نهج البلاغه، حكمت ۱۴۶

۲- تفسیر فى ضلال القرآن، جلد اول صفحه ۲۷۶

۳- تفسیر فى ظلال القرآن، جلد اول، صفحه ۲۷۶

* * * * * * * *

تفسیر نور

نكته‌ها:

پنج آیه پى در پى، مسلمانان را به دفاع از دین و مقابله با كفّار فراخواند، این آیه پایان آن را با انفاق و احسان تمام كرده است.

این آیه در كنار سفارش به انفاق، مسلمانان را از هر گونه افراط و تفریط بازمى‌دارد. زیرا اگر ثروتمندان بخل ورزند و به فكر محرومان نباشند، اختلاف طبقاتى روز به روز توسعه پیدا كرده و عامل انفجار جامعه و نابودى آنان خواهد گردید. چنان كه اگر میانه‌روى در انفاق مراعات نشود و انسان هر چه را دارد به دیگران ببخشد، به دست خود، خود و خانواده‌اش را به هلاكت كشانده است.

قرآن در آیات دیگر نیز مسلمانان را به میانه‌روى در انفاق سفارش نموده و به پیامبرش مى‌فرماید: «وَ لاتَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‌ عُنُقِكَ وَ لاتَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ؛ [۱] اى پیامبر! نه دست بسته باش كه چیزى نبخشى و نه آن چنان كه هر چه دارى یك جا ببخشى.»

امام صادق علیه‌السلام نیز در ذیل این آیه مى‌فرماید: «انفاق شما، نباید در حدّى باشد كه دستِ خودتان خالى و به بدبختى كشیده شوید.» [۲]

انسان علاقه دارد كه محبوب باشد، لذا قرآن از این فطرت استفاده كرده و مى‌فرماید: نیكى كن كه نیكوكاران محبوب خداوند هستند.

پیام‌ها:

۱- اقتصاد، پشتوانه‌ى هر حركتى است. «أَنْفِقُوا» جهاد نیز بدون پشتوانه مالى و گذشت از برخى امكانات، امكان ندارد. اگر مردم به هنگام هجوم دشمن و در راه دفاع از حقّ، اموال خود را بكار نگیرند، گرفتار شكست قطعى مى‌شوند.

۲- با انفاق، خود و اموالتان را بیمه كنید. «أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لاتُلْقُوا بِأَیْدِیكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ»

۳- در اسلام جبهه و جنگ و كمك‌هاى مالى همه باید رنگ الهى داشته و براى رضاى خداوند باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۴- محبوب خدا شدن، بهترین تشویق براى احسان است. «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»

پی‌نوشت:

۱- سوره اسراء، آیه ۲۹

۲- بحار، ج ۹۳، ص ۱۶۸