مسأله ۲۶۸۵. اگر كسي چيزي را وقف كند، از ملك او خارج ميشود، و خود او و ديگران نميتوانند آن را ببخشند يا بفروشند، و كسي هم از آن ملك ارث نميبرد، ولي در بعضي از موارد كه در مسأله ۲۱۰۲ و ۲۱۰۳ گفته شد، فروختن آن اشكال ندارد.
مسأله ۲۶۸۶. لازم نيست صيغه وقف را به عربي بخواند، بلكه اگر مثلاً بگويد: خانه خود را وقف كردم، و خودش يا كسي كه خانه را براي او وقف كرده، يا وكيل، يا وليّ آن كس بگويد: قبول كردم، وقف صحيح است؛ ولي اگر براي افراد مخصوصي وقف نكند، بلكه مثل مسجد و مدرسه براي عموم وقف كند، يا مثلاً بر فقرا يا سادات وقف نمايد، احوط و اولي آن است كه حاكم شرع يا كسي كه از طرف او منصوب است قبول نمايد.
مسأله ۲۶۸۷. اگر ملكي را براي وقف معين كند، و پيش از خواندن صيغه وقف پشيمان شود يا بميرد، وقف درست نيست.
مسأله ۲۶۸۸. كسي كه مالي را وقف ميكند، بايد قصد قربت داشته باشد، و از موقع خواندن صيغه، مال را براي هميشه وقف كند، و اگر مثلاً بگويد: اين مال بعد از مردن من وقف باشد، چون از موقع خواندن صيغه تا مردنش وقف نبوده، صحيح نيست، و نيز اگر بگويد: تا ده سال وقف باشد و بعد از آن نباشد، يا بگويد: تا ده سال وقف باشد، بعد پنج سال وقف نباشد، و دوباره وقف باشد، وقف صحيح نيست.
مسأله ۲۶۸۹. وقف در صورتي صحيح است كه مال وقف را به تصرف كسي كه براي او وقف شده، يا وكيل، يا وليّ او بدهند؛ ولي اگر چيزي را بر اولاد صغير خود وقف كند، و به قصد اين كه آن چيز ملك آنان شود، از طرف آنان نگهداري نمايد، وقف صحيح است.
مسأله ۲۶۹۰. اگر مسجدي را وقف كنند، بعد از آن كه يك نفر در آن مسجد نماز خواند، وقف درست ميشود.
مسأله ۲۶۹۱. كسي كه مال خود را وقف ميكند، بايد مكلف و عاقل و با قصد و اختيار باشد، و شرعاً بتواند در مال خود تصرف كند. بنابراين سفيهي كه مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف ميكند، چون حق ندارد در مال خود تصرف نمايد، اگر چيزي را وقف كند صحيح نيست، و همچنين است محجور نسبت به اموالي كه به حكم حاكم شرع از تصرف در آنها منع شده است.
مسأله ۲۶۹۲. اگر مالي را براي كساني كه به دنيا نيامدهاند وقف كند، درست نيست، ولي اگر براي زندگان و بعد از آنان براي كساني كه بعداً به دنيا ميآيند وقف نمايد، مثلاً چيزي را بر اولاد خود وقف كند كه بعد از آنان وقف نوههاي او باشد، و هر دستهاي بعد از دسته ديگر از وقف استفاده كنند، صحيح است.
مسأله ۲۶۹۳. اگر چيزي را بر خودش وقف كند، مثل اين كه دكاني را وقف كند كه عايدي آن را بعد از مرگ او خرج مقبرهاش نمايند، صحيح نيست؛ ولي اگر مالي را بر فقرا وقف كند و خودش فقير شود، ميتواند از منافع وقف استفاده نمايد.
مسأله ۲۶۹۴. اگر براي چيزي كه وقف كرده متولي معين كند، بايد مطابق قرارداد او رفتار نمايند، و اگر معين نكند، چنانچه بر افراد مخصوصي، مثلاً بر اولاد خود وقف كرده باشد و آنان بالغ باشند، اختيار با خود آنان است، و اگر بالغ نباشند، اختيار با وليّ ايشان است، و براي استفاده از وقف، اجازه حاكم شرع لازم نيست.
مسأله ۲۶۹۵. اگر ملكي را مثلاً بر فقرا يا سادات وقف كند، يا وقف كند كه منافع آن به مصرف خيرات برسد، در صورتي كه براي آن ملك متولي معين نكرده باشد، اختيار آن با حاكم شرع است.
مسأله ۲۶۹۶. اگر ملكي را بر افراد مخصوصي، مثلاً بر اولاد خود وقف كند، كه هر طبقهاي بعد از طبقه ديگر از آن استفاده كنند، چنانچه متولي ملك آن را اجاره دهد و بميرد، احتياط لازم آن است كه مستأجر از متولي بعد نيز اجاره كند، ولي اگر متولي نداشته باشد، و يك طبقه از كساني كه ملك بر آنان وقف شده، آن را اجاره دهند و در بين مدت اجاره بميرند، اجاره باطل ميشود، و در صورتي كه مستأجر مال الاجاره تمام مدت را داده باشد، مال الاجاره از زمان مردنشان تا آخر مدت اجاره از مال آنان گرفته ميشود.
مسأله ۲۶۹۷. اگر ملك وقف خراب شود، از وقفبودن بيرون نميرود.
مسأله ۲۶۹۸. ملكي كه مقداري از آن وقف است، و مقداري از آن وقف نيست، اگر تقسيم نشده باشد، حاكم شرع يا متولي وقف ميتواند با نظر خبره، سهم وقف را جدا كند.
مسأله ۲۶۹۹. اگر متولي وقف خيانت كند، و عايدات آن را به مصرفي كه معين شده نرساند، حاكم شرع بايد به جاي او متولي اميني معين نمايد.
مسأله ۲۷۰۰. فرشي را كه براي حسينيه وقف كردهاند، نميشود براي نماز به مسجد ببرند، اگر چه آن مسجد نزديك حسينيه باشد.
مسأله ۲۷۰۱. اگر ملكي را براي تعمير مسجدي وقف نمايند، چنانچه آن مسجد احتياج به تعمير ندارد، و انتظار هم نميرود كه تا مدتي احتياج به تعمير پيدا كند، ميتوانند عايدات آن ملك را به مصرف مسجدي كه احتياج به تعميرات دارد برسانند.
مسأله ۲۷۰۲. اگر ملكي را وقف كند كه عايدي آن را خرج تعمير مسجد نمايند، و به امام جماعت و به كسي كه در آن مسجد اذان ميگويد بدهند، در صورتي كه بدانند يا اطمينان داشته باشند كه براي هر يك چه مقدار معين كرده، بايد همان طور مصرف كنند، و اگر يقين يا اطمينان نداشته باشند، بايد اول، مسجد را تعمير كنند، و اگر چيزي زياد آمد، امام جماعت و كسي كه اذان ميگويد در تقسيم آن با يكديگر مصالحه كنند.