معنا و تعاریف وقف

اول: تعریف لغوی وقف:

     وقف در لغت به معنی ایستادن، فرونشاندن و حبس کردن مال برای کارهای نیک آمده است( عمید ). فرهنگ معین واژۀ وقف آن را چنین تعریف کرده است «منحصر کردن چیزی را به کسی یا چیزی، ملک یا مستغلی را در راه خدا حبس کردن» ( فرهنگ معین، 1386 ذیل واژۀ وقف ) در اصطلاح لغوی، تحبیس و تلبیس مال را وقف گویند. بنابراین، عقد وقف، عقدی است که به موجب آن فردی عین مال خود را تحبیس کند و منافع آن را برای صرف در راه هایی که مشخص می کند، رها کند.

    راغب اصفهانی، لغت شناس معروف، کلمۀ «حبس» را که جمع آن «احباس» است چنین تعریف کرده است: آبگاه که مصدر ثلاثی آن تحبیس است، چیزی را وقف ابدی قراردادن، گفته می شود: هذا حبیس فی سبیل الله، این وقف در راه خدا است. ( اصفهانی، راغب 1412 هـ ق، مادۀ حبس)      

دوم: تعریف اصطلاحی ( فقهی ) وقف:

     گرچه اصطلاح «وقف» در بسیاری از کتب فقهی آمده است، اما «در کتاب خدا از وقف یادی نشده و از تعبیر وقف، در سنت نبوی نیز نشانی نیست و از آن با تعبیر دیگر یاد شده است و حتی در کتاب های کهن فقهی که باب و یا فصلی را به وقف اختصاص داده اند، تعبیر به وقف و به تعبیر دقیق تر، وقفِ تنها به چشم نمی خورد. این اصطلاح اندکی پس از ظهور اسلام و در دوران بسط وتشریح آموزه های اسلام به آن ها راه یافته و رایج شده است». (مرادی 1387)

     نجفی در جواهر الکلام آن را چنین معنا می کند: «وقف عقدی است که ایستایی اصل مال ورهایی منافع را می رساند». (نجفی 1368)

    «دلیل اینکه وقف نامیده شده، چون بازداشتن و حبسی از اموال است که دیگر حق تصرف و فروش، هبه و مانند آن، دیگر منتفی می شود. به همین دلیل وقف تنها در اموال جایز است که ماندگاری داشته باشد و بهره گیری از آن به تمام شدنش نیانجامد. گاهی از وقف به وصیت و صدقه جاریه هم یاد شده است».(ایازی، 1387)

   این عمل در جای دیگر نیز به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان «صدقه» آمده است. (دار قطنی، 1417هـ ق)

    «در سده های نخست اسلامی تعبیر از وقف به صدقه، چنان پر دامنه و گسترده بوده که فقیهانی به آن اذعان کرده و گفته اند که تعبیر لفظ وقف کم بوده و از وقف بیشتر به صدقه تعبیر می شده است». (مرادی 1387)

   «... غالباً در اخبار از وقف به صدقه تعبیر شده و بلکه با تعبیر وقف، کم تر یاد شده است و گاه صدقه به کار برده شده و مراد از آن، صدقه اصطلاحی است که به قصد قربت و به صورت تبرعی به دیگران داده می شود و گاهی منظور از صدقه، هر نوع زکاتی است، چنان که در این فرموده خدا آمده: صدقات از آن فقیران و... است». (یزدی، 1477هـ ق) ( به نقل از مرادی، 1387)

به همین دلیل در فرهنگ اسلامی از وقف به عنوان صدقات جاریه و عناوین دیگر یاد شده است؛ و لذا گفته می شود که وقف در اصل صدقه است، امام صدقه ای ای که مستمر و باقی است. ( مروارید 1413 هـ ق )

    به رغم اینکه واژه های «حبس» و «صدقه» در مورد «وقف» به کار گرفته شده است، امّا تحول تاریخی و گفتمانی این مفهوم نشان از این دارد که در روایات اهل بیت علیهم السّلام آرام آرام واژۀ «جعل» و «وقف» جای واژه های «حبس» و «صدقه» را گرفته اند. (کلینی 1365؛ شیخ صدوق، 1426 هـ ق)

   در قانون مدنی ایران نیز مادۀ وقف زیر ماده 55 این چنین تعریف شده است؛ «وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود» (قانون مدنی، 1362)

    این مفهوم از فقه امامیه گرفته شده است که تأکید می کند: «الوقف تحبیس الاصل و تسبیل المنفعه» (حلی 1405 هـ ق) یا براساس حدیث نبوی «احبس اصلها و سبّل ثمرها» (النوزی الطبرسی، 1383 هـ ق)

این مسئله نشانگر تحول گفتمانی و زبان شناسی واژه ها در طول تاریخ است.

به رغم این تحول واژه ای، مفهوم وقف در همه موارد همان بوده است که شارع در نظر داشته است.

.

.

.

بنابراین می توان گفت که وقف در مورد هرشیء دوجنبه را مورد توجه قرار می دهد:

1.جنبۀ مادی: که به شکل ثابت و به عبارت دیگر حبس شده مورد حفاظت و استمرار قرار می گیرد.

2.جنبۀ معنوی یا منفعتی: که به شکل سیال و همیشگی به نفع مواردی قرار می گیرد که واقف آنها را در زمان وقف تعیین کرده است.

    وقف با چنین دیدگاهی، هم یک امر عینی و هم یک معنای ضمنی است. عینیت وقف، همان موارد مادی و منفعتی است که در عین وقف و در منافع آن به دیگران که به اشکال مختلف می توان صورت گیرد نهفته است. معنای ضمنی و برداشت های معنایی دیگری که در وقف وجود دارد، کلیه اهدافی است که می توان از موقوفه به عنوان یک رویکرد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، هنری و غیره قابل تفسیر و تبیین باشد. به عبارت دیگر، وقف یک معنای واحد و یک لفظ دال بر یک حرکت مادی و منفعتی نیست، بلکه فراتر از آن وقف یک «جریان فرهنگی ـ اجتماعی» عام است که می تواند جریان های مختلفی را در جامعه ایجاد کند.

«برگرفته از کتاب فرهنگ وقف، دکتر حسن بشیر»