نويسنده:رسول جعفريان
حرکت وقف در دورهی شاه سلطان حسین صفوی، پرشتابتر از آنچه در دورهی سلطنت شاهان پیش از او بود، به پیش رفت؛ چرا که وی علاقهی زیادی به وقف داشت و نه تنها خود، که بسیار از درباریان و نیز آغایان حرم، یعنی خواجگان دربارش، به کار وقف میپرداختند، در دفتر هفتم این مجموعه، وقفنامهی نظر آقا را که یکی از همین خواجگان بود، به چاپ رساندیم. همچنین، وقفنامهی مدرسهی سلطان حسینیه را که از آقا کمال از خواجگان حرم و مسؤول امور مالی دربار شاه سلطان حسین بود، در دفتر نخست میراث اسلامی ایران به چاپ رساندیم.
در اینجا وقفنامهی دیگری را ارائه میکنیم که پیش از این در کتاب تاریخچهی اوقاف اصفهان (۱)به چاپ رسیده است؛ اما مع الاسف، به قدری متن چاپ شده پر اشتباه است که چارهای جز طبع مجدد آن ندیدیم؛ به ویژه نسخهای از آن در کتابخانهی آیةالله العظمی مرعشی به شمارهی ۵۴۵۸ یافت شد و امکان مقابلهی متن چاپی با نسخهی مرعشی فراهم گردید. در مقابله روشن شد که در این چند صفحه، افزون بر مواردی که خوانده نشده و برخی از آنها مانند نام یکی از روستاهای وقف شده بسیار اهمیت دارد، موارد زیادی به خطا خوانده شده است. در اینجا از ذکر این خطاها صرف نظر میکنیم. آنچه مهم است
ارائهی متنی کم غلطتر است که ما برای ارائهی آن کوشش خود را کردهایم. افزون بر متن وقفنامه، ضمن مقدمهای، شرحی کوتاه دربارهی این وقفنامه، روستاهای وقف شده و جهت وقف داریم که به هیچ کدام از این نکات، در کتاب یاد شده، پرداخته نشده است.
آنچه شایسته یادآوری است این است که اصولا از روی هر وقفنامهای چندین نسخه با خط خوش نوشته میشده است. در این باره، کاتب تلاش میکرده است تا نسخهها را دقیقا مانند هم بنگارد. به نظر میرسد این نکته دربارهی وقفنامهی ما نیز صدق کند، زیرا خطاهایی که در متن چاپی سپنتا راه یافته، به درستی نشان میدهد که آن نسخه نیز دقیقا شبیه این نسخه کتابت شده بوده است. گفتنی است که تاریخ تنظیم این وقف نامه، ۲۰ محرم سال ۱۱۲۸ هجری است.
روستاهای وقف شده
اولین مورد وقف سیزده حبه و دو دانگ از یک حبهی دیگر، از مجموع ۷۲ حبهی روستای جشیر یا جی شیر یا به اصطلاح محلی گشیر است. این محل که در حاشیهی زاینده رود در کنار محلهی سلیمی، و حاشیهی بیمارستان چمران قرار گرفته و سه تا چهار کیلومتر از سمت جادهی مشتاق دوم تا خیابان بزرگمهر فاصله دارد، دارای زمینهایی است که از رود خانه زاینده رود مشروب شده و همهی اطراف آن آباد می باشد. بدین ترتیب، روستای یاد شده در خاور اصفهان قرار داشته و زاینده رود از جنوب آن میگذرد.
در تاریخ ۱۳۷۹/۴/۳۰ از یکی از اهالی روستا دربارهی وضعیت ملکی زمینهای روستا پرسیدم؛ وی گفت: شنید است که این روستا تا پیش از آن که بخش عمدهی آن به ملکیت برخی از افراد خاندان نجفی درآید - چهار دانگ آن متعلق به این افراد بوده - شاهی یعهی خاصه و متعلق به دربار بوده است. اما ایشان از این که در گذشته، در آنجا ملک وفقی وجود داشته باشد، آگاهی خاصی نداشت(۲) تنها حدس میزد که اگر چیزی هم به این عنوان بوده است، باید مربوط به گوشهای از زمینهای روستا باشد که به نام
قالی وردی شهرت دارد.
مورد دوم وقف، قریهی دستجرد مهراداران است که در فرهنگ جغرافیایی ارتش، از آن با عنوان دستگرد مهرآوران یاد شده است. این روستا از روستاهای فلاورجان است و در ۳۲ کیلومتری جنوب غربی شهر اصفهان و در ۱۶ کیلومتری جادهی آسفالته اصفهان - فلاورجان قرار داشته، زاینده رود از غرب آن میگذرد (۳).
سومین مورد وقف، باغ شمس الدین است که بنده از محل دقیق فعلی آن آگاهی ندارم. اما از متنی که دربارهی تقسیم آب زاینده رود در دست است، چنین به دست میآید که در نزدیکی فخرآباد یکی از روستاهای منطقهی لنجان که در همسایگی دستجرد مهراداران است، قرار دارد. (۴)در این متن آمده است که: مادی دستجرد - یعنی همان دستجرد مورد نظر ما - شش سهم میشود: دستجرد: سه سهم. نارجان: یک سهم و نیم. فخر آباد: یک سهم، باغ شمس الدین: نیم سهم(۵).
جهت وقف
موردی که برای مصرف این موقوفات تعیین شده است، در مرحلهی نخست، مانند همهی وقفنامهها، سهم متولی و ناظر است که هر کدام یک عشر از درآمد را خواهند داشت. متولی شخص شاه و پس از درگذشت وی، شاه بعدی خواهد بود. پیش از آن که سهم متولی و ناظر داده شود، میبایست آنچه که برای بقای این موقوفه لازم است، از درآمد آن جدا شده و صرف آبادی آن شود.
پس از آن، به عنوان مصرف اصلی درآمد موقوفه، میبایست هشت عشر باقی مانده، صرف برپایی مراسم روضه خوانی در کاخ فرح آباد شاه سلطان حسین شود. این روضه خوانی میبایست در شب عاشورا، شب اربعین و شب بیست و یکم ماه رمضان برگزار گردد. بخشی از پول برای روضه خوان و بخش دیگر برای طبخ حلیم و پذیرایی از
حاضران است. شاه در این وقفنامه تصریح کرده است که حق التولیه را که او تعلق دارد، در امور خیر مصرف کنند.
نیاز به توضیح نیست که اساسا یکی از موارد وقف که در دورهی صفوی به آن توجه زیادی وجود داشت، وقف برای روضه خوانی بود که به صورت سنتی پایدار در ایران به ویژه شهر اصفهان درآمد. واقفین، افزون بر توجه به روضه خوانی، برای مسافران کربلا نیز موقوفات فراوانی را معین میکردند. یک نمونه از این قبیل موقوفات، وقف روستای خاوه از روستاهای قم و چندین روستای دیگر در اصفهان، از طرف یک شاهزاده خانم صفوی است (۶).
اما کاخ فرح آباد کاخی سست بنیاد و از خشت خام بوده است که شاه سلطان حسین آن را دامنهی کوه صفه اصفهان ساخته و تابستانها را در آن سپری میکرده است. کاخ یاد شده پس از حملهی افغانها، به دلیل آن که نخستین منطقهای بود که به دست آنان افتاد، در اختیار آنان قرار گرفت و شاه سلطان حسین، در همانجا نزد محمود افغان رفت. پس ازآمدن افغانها به شهر و استقرار در کاخهای اصفهان، به مرور، فرح آباد رو به ویرانی رفت، به طوری که ویرانههای آن تا اواخر دورهی قاجاریه وجود داشته و پس از آن هم، منطقهی یاد شده، به پادگان نظامی تبدیل شد. به نوشتهی خاتونآبادی در وقایع الاعوام و السنین، شاه سلطان حسین در سال ۱۱۲۳ به فرح آباد رفت و دستور بنای عماراتی را در محل آن باغ داده؛ سپس از اعیان و علما نیز خواست تا هر کدام زمینی را در اطراف آن گرفته، عمارتی در آن بسازند (۷).
گواهان وقفنامه
طبق معمول، هر وقفنامه، توسط شماری از بزرگان، از علما و کارگزران دولتی، گواهی میشده است تا موقعیت آن تثبیت شود. شاه وقفنامه را تنظیم کرده و آن را برای افراد مورد نظر فرستاده است تا آن را امضا کنند. در این وقفنامه، نام این افراد به چشم میخورد:
۱ - فتحلی خان اعتماد الدولهی شاه سلطان حسین که در نهایت به دستور شاه نابینا
شد.(۸) به رغم دفاعی برخی از منابع از وی، شاعر مکافات نامه او را متهم کرده است که شاه را به کاخ فرح آباد میفرستاد و خود اختیار همهی امور را دست داشت:
بده اختیاری که کل جهان
مرا بنده باشند از مال و جان
به تعمیر باغ فرح روز و شب
به اقبال مشغول شو بی تعب (۹).
۲ - سید مرتضی بن سید علی الحسینی، از چنین شخصی در طبقات اعلام الشیعة قرن دوازدهم در میان «مرتضیها» یادی نشده است. (۱۰)به احتمال این شخص از جمله صدور زمان سلطان حسین بوده است.
۳ - محمد باقر بن سید حسن حسینی، این شخص، محمد باقر بن میرزا حسن - از خاندان خلیفه سلطان - صدر خاصهی شاه سلطان حسین است که در حدود سال ۱۱۴۸ در گذشته است. (۱۱)مهر وی به عنوان صدر خاصه در گواهی برخی از وقفنامههای دیگر شاه سلطان حسین دیده میشود (۱۲).
۴ - محمد حسین بن شاه محمد، وی دومین ملاباشی و آخرین ملاباشی عصر صفوی است. منصب ملاباشی با محمد باقر خاتونآبادی در سال ۱۱۲۲ آغاز شد و پس از درگذشت وی در سال ۱۱۲۷، محمد حسین تبریزی فرزند شاه محمد به این منصب تعیین گردید (۱۳).
۵ - محمد بن حسن اصفهانی معروف به فاضل هندی. وی یکی از فقهای برجستهی دورهی اخیر صفوی و نویسندهی کتاب ارجمند کشف اللثام است که بنا به آنچه بر روی سنگ قبر وی آمده، در سال ۱۱۳۷ در گذشته است (۱۴).
متن وقفنامه
هو الواقف علی الضمائر
بسم الله الرحمن الرحیم
نهال بیهمال حمدی که در بساتین فرح آباد صدور مؤمنین نشو و نما یافته، در جنات نعیم مثمر رضوان حضرت منان کریم گردد؛ و ریاحین گوناگون شکری که در گلستان جنت نشان قلوب مقربین، به استشمام فوایح روایح عواطف، مشام جان را فرخندگی و شکفتگی بخشد، شایستهی حدایق جلال ایزد متعال و کریم بیمثال، واقف آشکار و نهان و باسط کون و مکان است جل جلاله و عم نواله که بوستان آرای قدرت کاملهاش در گلستان کاینات، اقسام مخلوقات را، هر یک به رنگی آراسته و جلوهگر ساخته تا مظهر ازهار فواید و مثمر اثمار عواید شوند. فحمد الله ثم حمدا لله.
و گلدستههای صلوات بلانهایات که از فیض رنگ و بو، دیده و مشام انام را صاحب نصیب و کامل نصاب، و میوههای نورس تسلیمات که از شهد آبدار کام مرام(۱۵)خواص و عوام را لذت یاب سازند، تحفهی بارگاه رسول لازم الاتباعی است که هرکس ساز مصباح هدایت او اقبتاس نور معرفت نمود، پرتو عنایت ازل، چون خورشید و ماه بر ساحت احوال او تافت؛ و هر که مزرع دل و بستان جان را وقف اطاعت و انقیاد امر و نهیش نمود، ملخ خسران ون کرم زیان به فضای مزروعات و عرصهی مغروساتش راه نیافته؛ اعنی سید انبیاء و مظهر الطاف بی منتها فاتحهی کتاب ایجاد، حضرت عزت و جلالت خاتمهی رسالهی نبوت و رسالت؛ و بر آل و عترت او که به طهارت ازلی مخصوص و در صفوف امامت و ولایت به سرافرازی منصوصاند، صلوات الله علیه و علیهم اجمعین الی یوم الدین.
اما بعد، غرض از ارتسام این سطور حقیقت انجام، و ترقیم این حروف شرعیة المبدأ و الختام، آن است که چو خاطر عاطر دریا مقاطر بندگان اعلی حضرت، آسمان رفعت، خورشید اضاءت، مشتری سعادت، والا جاه جهانیان پناه، پادشاه نامدار کامکار، شهنشاه معدلت شعار آفتاب اشتهار، زینت بخش متکای عظمت و اقبال، سایه نشین
شاخسار مرحمت ذیالجلال،مقنن قوانین عدالت، مؤسس اساس جلالت، مالک خصال حمیده ملکی، مورد آثار پسندیده فلکی، مظهر عوارف کردگار، مشمول مراحم آفریدگار، رونق افزای بساتین جلالت، زینت بخش بساط ابهت و نبالت، متوکل بر عنایت جناب پرودرگار، متوسل به ولایت ائمهی اطهار، ذو الهیبة القاهرة و الصولة الباهرة و العظمة الظاهرة، السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان به الخاقان بن الخاقان، کلب آستان امیرالمؤمنین بتأییدات الملک الغنی المغنی، ابوالمظفر شاه سلطان حسین الصفوی الموسوی بهادرخان - ادام الله ظل جلاله مدی اللیالی و الایام و افاض شآبیب بره عدله و انعامه علی مفارق الأنام - متعلق بود که:
رقبات وقفی
هر ساله در شهر مبارک فرح آباد جمعی به تعزیهی حضرت سید الشهدا اشتغال و از ثواب آن بهرهمند گردند، لهذا - قربة الی الله وطلبا لمرضاته - وقف صحیح شرعی و حبس مؤبد دینی فرمودند:
تمامت سیزده حبه و دو دانگ از حبهی دیگر تام مشاع از کل هفتاد و دو حبهی قریهی معینهی جشیر (۱۶) شهرستان جی من بلوکات تسعهی دارالسلطنه اصفهان با کافهی ملحقات و منضمات اسلامیه از اراضی و صحاری و انهار و غیره من شرب و مشارب و غیر ذلک.
و قاطبت قریهی معینهی دستجرد مهراداران و باغ شمس الدین واقع در لنجان من بلوکات تسعهی دارالسلطنهی اصفهان با جمیع توابع شرعیهی دینیه که به موجب قبالجات اسلامیه به عنوان عقود لازمه و شروطه مبسوطه در آنها به سرکار عظمت آثار خاصهی شریفه انتقال و به ملکیت سرکار عظیم الاقتدار اختصاص یافته بود، و به شرح ارقام مطاعهی لازم الاطاعه از مالیات دیوانی معاف و از اصل بنچهی دارالسلطنهی مزبوره موضوع فرموده بودند، به این نحو که آب تابع دستجرد مهراداران و باغ شمس الدین را در وقت زراعت صیفی، هر گاه در باغ مبارک شهر فرح آباد بهشت بنیاد احتیاج به آب باشد، به باغ مزبور جاری و اراضی باغ مزبور را شرب و آب شتوی را درمحلین مزبورین شرب و زراعت نمایند و بعد از آن که به میامن الطاف ابی عبدالله الحسین، (۱۷) به جهت باغ مبارک مسطور به
نحو دیگر آب تدارک شود و احتیاج به آب صیفی محلین مزبورین نباشد، به دستور شتوی نیز در محلین مزبورین شرب و زراعت کنند.
مورد مصرف
و آنچه به هر جهت از محصولات محال ثلاثهی مزبوره به فضل حضرت واهب بی ضنت به عمل آید، بعد از وضع مؤنات زراعت و آنچه به هر جهت، سبب تنمیه و بقای عین حصص موقوفه بوده باشد، تتمه را به ده عشر متساوی الاجزاء منقسم ساخته، یک عشر آن را به متولی شرعی هر عصر به صیغهی حق التولیه و حق السعی خود متصرف شود و یک عشر دیگر را به صیغهی حق النظاره در وجه هر کس که فراشباشی و سرایدار باشی عمارات باغ مبارک فرح آباد بوده باشد، مقرر دارند که نهایت سعی و اهتمام نماید که کارکنان وقف مزبور، در نظم و نسق و تکثیر زراعت و تنمیهی حاصل وقف مزبور نهایت اهتمام نموده، تکاهل و تسامح ننمایند و تغلبی واقع نشود.
و وزرات وقف مزبور به دستور سایر موقوفات بندگان ثریا مکان نواب اشرف اقدس - لا زالت أغصان شوکتها زاهرة الی ظهور صاحب الزمان و خلیفة الرحمان - با وزیر جلیل القدر آن سرکار است که در تشخیص محاسبه و تحقیق حاصل هر سال و قلمی نمودن نسخهی منقحهی وقف مزبور نهایت اهتمام نماید.
و هشت عشر بقیهی حاصل موقوفات مزبوره را، هر سال در دههی ایام عاشورا و روز بیست و یک شهر رمضان المبارک و روز اربعین، صرف اخراجات تعزیهی حضرت سید الشهداء، ثالث ائمهی هدی، در صدف امکان، گوشوارهی عرش رحمن، به این نحو نمایند که طالب علم عارف به احادیث ائمهی طاهرین، سلام الله علیهم اجمعین، احادیثی که در باب تعزیهی آن امام معصوم شهید مظلوم واقع شده و مراثی آن امام عالی مقام علیه الفضل الصلاة و السلام را درشهر مبارک فرح آباد بیان کند و روضه بخواند و جمعی از مؤمنین و مؤمنات که در آن مجمع حاضر باشند، به تعزیه مشغول گردند وقدری که مناسب دانند، به آن طالب علم دهند، و تتمه را با طبخ حلیم در شب عاشورا و در ایام مزبوره و نان گندم و سایر مأکولاتی که ضرور باشد و قدری که مناسب دانند، به جهت جمعی که در آن مجمع به خدمات مشغول باشند، صرف نمایند و چیزهای شیرین از طبخ حلوا و غیره نسازند و در آن مجمع نیاورند.
و ثواب آن را به ارواح مقدسهی حضرات عالیات سدره مرتبات عرش درجات چهارده معصوم - صلوات الله علیهم - هدیه فرمودند.
و تولیت شرعیهی وقف مزبور را تفویض فرمودند به نفس انفس و وجود اقدس خود - ما دامت الدنیا عامرة بفیض جود وجوده الأقدس - و بعد از خود به هرکس که پادشاه و فرمانفرمای ممالک فسیح الممالک ایران باشد.
و شرط فرمودند که حق التولیه را - ما دامت الارض عامرة بوجوده الاقدس - در جوه خیرات و مبرات که مصلحت دانند صرف نمایند.
و نیز شرط فرمودند که موقوفات مزبوره را نخرند و نفروشند و مرهون نسازند و تصرفات مالکانه نکنند.
و به صیغهی وقف عربی و فارسی تلفظ فرمودند و موقوفات مزبوره را از ید ملکیت اخراج و به ید تولیت اخذ و تصرف فرمودند: فصارت الحصص المزبورة وقفا بتا بتلا لازما جازما أن یرث الله الارض و من علیها.
و کان ذلک الوقف فی عشرین شهر محرم الحرام من شهور سنة ثمان و عشرین و مائة بعد الألف[۱۱۲۸]من الهجرة المبارکة النبویة علی مهاجرها الف آلاف سلام و تحیة.
هو
به نحوی که در متن قلمی شده وقف فرمودیم.
کلب آستان علی بن ابیطالب حسین الموسوی.
گواهان
هو الله تعالی شأنه
به فرمان قضا جریان قدر توأمان خدیو جهان و قبلهی عالمیان که جان همگی غلامان فدای غبار قدم همایونش باد، بندهی خاص و بنده زاده با اخلاص آستان خلافت نشان، بر مضامین بلاغت آیین این کتابت مستطاب شاهد گردید.
فتح علی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله الذی احکم بحکمته الظاهرة نظام عوالم الامکان، و أتقن بقدرته الزاهرة ثبات الکون و المکان ]و[ سخر بسلطنته القاهرة محروسة ممالک الوجود و عمر بمملکته الباهرة المعمورة اقالیم العدل و الجود، الذی دار مدار الخلافة الالهیة و أضاء ضیاء الهدایة الربانیة علی حملة عرش العلوم الملکوتیة و مطالع انوار الکمالات الناسوتیة و ختمهم بمحمد صلی الله علیه و اله صفوة النبوة الصفیة و اله و اولاد الذین هم خیر البریة.
و بعد الصلوة علیه و علیهم صلوة یعادل الثقلین و سلام یقابل العالمین، فقد شرفنی الامر الاعلی المطاع، النافذ فی الاصقاع و الارباع برسم الشهادة و درک السعادة بهذا الکتاب المستطاب المتزین بالختم الاشرف الاعلی و المتحلی بالصدق من المبدأ الی المنتهی. فأطعت أمره الامثل ممتثلا و شهدت حکمه الاجل متبجلا لازال سفاین النجاة جواز فی بحث فیضه العامر بشراع الشرایع و الاحکام و فلک الامن و الامان مستویة علی جودی جوده الذی وقف علیه العدل و الاحسان.
و کتب عبده الذی صنع أیادیه و رقه الذی طوع اوامره و نواهیه
سید مرتضی بن سید علی الحسینی
بسم الله خیر الاسماء
الحمد الله الذی جلت سرادقات کبریائه و سلطانه من أن تناله افکار العقلاء و المتألهین و ارتفعت ساحة فضله و امتنانه عن أن یبلغ الیها أنظار العلماء المتبحرین، الذی جعل قلوب عباده معمورة بنور المعرفة و الیقین، و أعد لاصفیائه جنات تجری من تحتها الأنهار و أنزلهم منزلا مبارکا فی دارالقرار و هو خیر المنزلین. و الصلوة و السلام علی الرسول المؤید من عنده بلطف متظاهر جلی و المسدد من لدنه بفیض متظافر علی، صدر مداین العز و العلی، و بدر عوالم الفضل و البهاء، محمد المصطفی خیر اولی النهی، و آله و اولاده ائمة الهدی، سیما وارث علمه و وزیره علی المرتضی.
و بعد لقد القی الی هذا الکتاب المستطاب الذی لا یحوم حوله شک و لا ارتیاب - طوبی لواقفه و حسن مآب - مختوما بالختم الأشرف الأجل الأرفع السلطانی، مقرونا بالأمر الأقدس العلی الأعلی الخاقانی فجعلته مرآة لمثال الامتثال، و کتبت فیه ما صدر به الأمر
الأشرف الأعلی علی الاجمال و رسمت ما تعلق به الفرمان الأقدس الأسنی علی وجه تحکی عن صورة الحال، أحسن الله الیه فی المآب و المآل، لا زال شمسا للخافقین و بدرا للمشرقین و مروجا لشریعة اجداده المصطفین.
و أنا الداعلی لا بود دولته القاهرة الباهرة الزاهرة العلیه العالیة الکبری و المستدعی لخلود سلطنته السنیة البهیة الزکیة العظمی.
محمد باقر بن سید حسن حسینی عفی عنهما.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی البلاد و أنار سبل الرشاد و أبار ارومة الفساد بارتفاع لواء دولة کریمة قویمة صفیة صفویة خضعت لها الرقاب و خفقت الیها أفئدة اولی الالباب. و صلی الله علی النبی الکریم ذی الخلق العظیم و المجد الجسیم، سید المرسلین، المبعوث رحمة للعالمین. و علی آله الغر المیامین بروج فلک الهدی و السعادة و الدین، سیما مرکز دائرة الهدایة و ضئضیء معدن الفصاحة، ذروة سنام السماحة و شاهق طود البسالة، دوحة العبادة و الزهادة،صنو النبی و خلیفته بالنص الجلی صلوة دائمة ما مادامت اغصان الارقان مورقة و احداق الظعان مونقة.
و بعد فقد صدر الأمر الأشرف المطاع - ما برح نافذا - فی الرباع و الأصقاع بأن احیط خبرا بفحاوی هذا الکتاب الکریم، المختوم بالختم القویم و أکون شاهدا علی ما حواه من الخطب المبارک الجسیم، فأمتثل أمره الأقدس قن أیادیه العظیمة و المشمول بعواطفه القدیمة، المستدعی ابود دولته العلیة و دوام سلطنته الجلیلة الجلیة، الفقیر الی الله الصمد،
محمد حسین بن شاه محمد، حامدا مصلیا.
بسم الله الرحمن الرحیم
وقفت علی ولی الحمد و الثناء، معترفا بالقصور عن الاحصاء، و حبست الصلوة علی سید الأنیباء و آله الأئمة الأصفیاء.
و بعد وصل (۱۸)الی الرقیم الکریم المتضمن للوقف القویم، اصحاب کهف ملوک
السبعة الاقالیم، سلالة آل طه و یس، خلاصة مکور الماء و الطین - ادام الله ظلال رأفته علی أفارق العالمین - لا ختم علیه و أضم شهادتی الیه. فقبلته و تقبلته و تسلمته و تلثمته و توسمته و وسمته.
و کتب المبتهل الی ربه فی خلود هذه الدولة القاهرة الصفیة الموسویة - انار الله برهانها و شدد أرکانها و أمد أزمانها - محمد بن الحسن الاصفهانی المعروف بالبهاء حشر هما الله فی زمرة أصحاب أصحاب العباء المتحملین فی دینه للاعباء... (۱۹).
پی نوشت:
۱- عبد الحسین سپنتا، اصفهان، ۱۳۴۶.
۲- از ایشان دربارهی دو امامزاده اول ده که در کنار کانال آب است پرسیدم؛ گفت که تا حدود سی چهل سال پیش اینجا توتستان بوده و هیچ آثار قبری وجود نداشت؛ چنان که مردم نیز هیچ چیزی دربارهی وجود قبری در آنجا نمیگفتند و نمیدانستند. شخصی بر اساس خوابی که دیده بود، به آنجا رفته و صورت قبری با گل درست کرد. بعدها دیواری هم اطراف آن کشیدند که اکنون به نام طفلان معروف و به عنوان دو برادر با نام ابراهیم و اسماعیل شهرت دارد.
۳- فرهنگ جغرافیایی ارتش ش ۷۱ اصفهان، ص ۱۱۷ چندین دستگرد یا دستجرد دیگر نیز در اطراف اصفهان وجود دارد که البته ربطی به آنچه در متن آمده است، ندارد. مانند دستگرد برخوار، دستگرد مار در براآن شمالی و دستگرد قداده از دهستان ماربین اصفهان. و چندین دستجرد دیگر: بنگرید: تاریخ اصفهان، میرزا حسن خان، فهرست جایها، ص ۵۲۷.
۴- فرهنگ جغرافیایی ارتش، ش ۷۱ اصفهان، ص ۱۷۸. کوه قلعه بزی در غرب فخرآباد و در شمال غرب دستگرد مهراداران قرار دارد.
۵- تاریخ اصفهان، میرزا حسن خان انصاری، به کوشش جمشید مظاهری، ص ۴۲۶ و نیز بنگرید: ۴۳۲.
۶- میراث اسلامی ایران، دفتر ششم، صص ۳۵۸ - ۳۴۱.
۷- بنگرید: گنجینهی آثار تاریخی اصفهان، لطف الله هنرفر، اصفهان، ۱۳۵۰، صص ۷۲۵ - ۷۲۲.
۸- دربارهی وی بنگرید: عللل برافتادن صفویان، صص ۱۲۵، ۵۳، ۳۳.
۹- علل بر افتادن صفویان، ص ۱۲۶.
۱۰- بنگرید: صص ۷۲۲ - ۷۱۹.
۱۱- طبقات اعلام الشیعة، قرن دوازدهم، ص ۸۹.
۱۲- بنگرید: تاریخچهی اوقاف اصفهان، ص ۲۸۳، ۱۷۹، ۱۳۹.
۱۳- دربارهی وی بنگرید: علل بر افتادن صفویان، ص ۲۹۸.
۱۴- درباره او بنگرید: احوال و آثار بهاءالدین محمد اصفهانی مشهور به فاضل هندی، قم، انصاریان، ۱۳۷۴. بخش شرح حال وی در مقالات تاریخی، دفتر سوم، به چاپ رسیده است.
۱۵- در اینجا به معنای مراد، مطلب، آرزو و مقصود.
۱۶- در متن چاپی سپنتا، به جای نام جی شیر نقطه چین شده است.
۱۷- ابی عبدالله الحسین در حاشیة آمده و در متن چاپی سپنتا اصلا نیامده است.
۱۸- در اصل: سید. به نظر میرسد کاتب کلمهی سطر بالا «سید الانبیاء....» را در اینجا مکرر نوشته است.
۱۹- بقیه سفید است.
منبع: راسخون