مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّـهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ

کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‌کند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست.

* * * * * * * *

تفسیر نمونه

مساله انفاق یكى از مهم‌ترین مسائلى است كه اسلام روى آن تأكید دارد و قرآن مجید تأكید فراوان روى آن نموده است، كه آیه فوق نخستین آیه از یك مجموعه آیات است كه در سوره بقره پیرامون انفاق سخن مى‌گوید و شاید ذكر آنها پشت سر آیات مربوط به معاد از این نظر باشد كه یكى از مهم‌ترین اسباب نجات در قیامت، انفاق و بخشش در راه خدا است.

بعضى نیز گفته‌اند: این آیات پیوندى دارد با آیات جهاد، و انفاق در راه جهاد كه قبل از آیات مربوط به معاد و توحید، در همین سوره آمده بود.

نخست مى‌فرماید: «مَثَل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌كنند همانند بذرى است كه هفت خوشه برویاند» (مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ.)

«و در هر خوشه‌اى یكصد دانه باشد» كه مجموعا از یك دانه هفتصد دانه بر مى‌خیزد (فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ.)

تازه پاداش آنها منحصر به این نیست، بلكه: «خداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شایستگى در آنها و انفاق آنها را از نظر نیت و اخلاص و كیفیت و كمیت ببیند) دو یا چند برابر مى‌كند» (وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ).

و این همه پاداش از سوى خدا عجیب نیست «چرا كه او (از نظر رحمت و قدرت) وسیع و از همه چیز آگاه است» (وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ).

بعضى از مفسران گفته‌اند: منظور از انفاق در آیه فوق تنها انفاق در راه جهاد است زیرا این آیه در واقع تاكیدى است بر آنچه در آیات گذشته قبل از داستان عزیر و ابراهیم و طالوت آمده بود، ولى حق این است كه مفهوم آیه گسترده است و حتى پیوند آن با آیات گذشته نیز نمى‌تواند دلیل بر تخصیص این آیه و آیات آینده شود، زیرا فى‌سبیل‌اللَّه مفهوم وسیعى دارد كه هر مصرف نیكى را شامل مى‌شود، به علاوه آیات آینده نشان مى‌دهد كه بحث انفاق در اینجا مستقلا دنبال مى‌شود و در روایات اسلامى نیز به تعمیم معنى آیه نیز اشاره شده است. [۱]

نكته قابل توجه اینكه در این آیه كسانى كه در راه خدا انفاق مى‌كنند به دانه پر بركتى كه در زمین مستعدى افشانده شود تشبیه شده‌اند در حالى كه قاعدتا باید عمل آنها تشبیه به این دانه شود، نه خود اینها، و لذا بسیارى از مفسران گفته‌اند كه در آیه محذوفى وجود دارد مانند كلمه «صدقات» قبل از «الذین»، یا كلمه «باذر» قبل از «حبة» و مانند آن.

ولى هیچگونه دلیلى بر حذف و تقدیر در آیه نیست و تشبیه افراد انفاق كننده به دانه‌هاى پر بركت تشبیه جالب و عمیقى است گویا قرآن مى‌خواهد بگوید: عمل هر انسانى پرتوى از وجود او است، و هر قدر عمل گسترش یابد، وجود انسان در حقیقت توسعه یافته است. به تعبیر دیگر، قرآن عمل انسان را از وجود او جدا نمى‌داند و هر دو را اشكال مختلفى از یك حقیقت مى‌شمرد، بنابراین هیچگونه حذف و تقدیرى در آیه نیست و اشاره به این است كه انسان‌هاى نیكوكار در پرتو نیكى‌هایشان نمو و رشد معنوى پیدا مى‌كنند و این افراد همچون بذرهاى پر ثمرى هستند كه به هر طرف ریشه و شاخه مى‌گستراند و همه جا را زیر بال و پر خود مى‌گیرد.

كوتاه سخن اینكه: در مورد هر تشبیهى علاوه بر ادات تشبیه سه چیز لازم است، «مشبه» و «مشبه‌به» و «وجه تشبیه»، و در اینجا «مشبه» انسان انفاق كننده است و«مشبه به» بذرهاى پر بركت، و وجه تشبیه نمو و رشد آن است، و ما معتقدیم كه انسان انفاق كننده در پرتو عملش رشد فوق‌العاده معنوى و اجتماعى پیدا مى‌كند، و نیازى به هیچگونه تقدیر نیست.

شبیه این معنى در آیه ۲۶۵ همین سوره آمده است.

این نكته نیز در میان مفسران مورد بحث است كه تعبیر به أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ كه اشاره به دانه‌اى است كه هفتصد دانه یا بیشتر، از آن به دست مى‌آید، یك تشبیه فرضى است كه وجود خارجى ندارد (زیرا در مورد دانه‌هاى گندم هرگز از یك دانه هفتصد دانه برنخاسته است) و یا منظور دانه‌هایى همچون دانه‌هاى ارزن است، ولى جالب اینكه چند سال قبل كه سال پر بارانى بود، در مطبوعات این خبر انتشار یافت كه در بعضى از شهرهاى جنوبى، در پاره‌اى از مزارع بوته‌هاى گندمى بسیار بلند و پر خوشه دیده شده، كه در بعضى موارد در یك بوته، حدود چهار هزار دانه گندم شمارش شده است، و این خود مى‌رساند كه تشبیه بالا، یك تشبیه كاملا واقعى است نه خیالى.

جمله «یضاعف» از ماده «ضعف» (بر وزن شعر) به معنى دو برابر یا چند برابر است، و با توجه به آنچه در بالا اشاره شد كه دانه‌هایى پیدا مى‌شود كه چند هزار دانه محصول مى‌دهد، این تعبیر نیز یك تشبیه واقعى است.

نكته: انفاق مهم‌ترین طریق حل مشكل فاصله طبقاتى

یكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره انسان دچار آن بوده و هم اكنون با تمام پیشرفت‌هاى صنعتى و مادى كه نصیب بشر شده نیز با آن مواجه است مشكل فاصله طبقاتى است به این معنى كه فقر و بیچارگى و تهیدستى در یك طرف و تراكم اموال در طرف دیگر قرار گیرد. عده‌اى آن قدر ثروت بیندوزند كه حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده دیگرى از فقر و تهیدستى رنج برند، بطورى كه تهیه لوازم ضرورى زندگى از قبیل غذا و مسكن و لباس ساده براى آنان ممكن نباشد.

بدیهى است جامعه‌اى كه قسمتى از آن بر پایه غناء و ثروت و بخش مهم دیگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده. و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسید. در چنین جامعه‌اى دلهره و اضطراب و نگرانى و بدبینى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتناب‌ناپذیر است.

گر چه در گذشته این اختلاف در جوامع انسانى بوده است ولى باید گفت متاسفانه در زمان ما این فاصله طبقاتى به مراتب بیشتر و خطرناك‌تر شده است. زیرا از یك سو، درهاى كمك‌هاى انسانى و تعاون به معنى حقیقى، به روى مردم بسته شده و رباخوارى كه یكى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شكل‌هاى مختلف به روى آنها باز است. پیدایش كمونیسم و مانند آن و خونریزی‌ها و جنگ‌هاى كوچك و بزرگ و وحشتناك كه در قرن اخیر اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و كنار جهان ادامه دارد و غالبا از ریشه اقتصادى مایه مى‌گیرد و عكس العمل محرومیت اكثریت جوامع انسانى است، گواه این حقیقت است.

با این كه دانشمندان و مكتب‌هاى اقتصادى جهان به فكر چاره و حل این مشكل بزرگ اجتماعى بوده‌اند و هر كدام راهى را انتخاب كرده‌اند، كمونیسم از راه الغاى مالكیت فردى، و سرمایه‌دارى از راه گرفتن مالیات‌هاى سنگین و تشكیل مؤسسات عام‌المنفعه (كه به تشریفات بیشتر شبیه است تا به حل فاصله طبقاتى) به گمان خود به مبارزه با آن برخاسته‌اند ولى حقیقت این است كه هیچكدام نتوانسته‌اند گام مؤثرى در این راه بر دارند زیرا حل این مشكل با روح مادیگرى كه بر جهان حكومت مى‌كند ممكن نیست.

با دقت در آیات قرآن مجید آشكار مى‌شود كه یكى از اهداف اسلام این است كه اختلافات غیرعادلانه‌اى كه در اثر بى‌عدالتی‌هاى اجتماعى در میان طبقه غنى و ضعیف پیدا مى‌شود از بین برود و سطح زندگى كسانى كه نمى‌توانند نیازمندی‌هاى زندگیشان را بدون كمك دیگران رفع كنند بالا بیاید و حداقل لوازم زندگى را داشته باشند، اسلام براى رسیدن به این هدف برنامه وسیعى در نظر گرفته است – تحریم رباخوارى بطور مطلق، و وجوب پرداخت مالیات‌هاى اسلامى از قبیل زكات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشویق به انفاق – وقف و قرض الحسنه و كمك‌هاى مختلف مالى قسمتى از این برنامه را تشكیل مى‌دهد، و از همه مهم‌تر زنده كردن روح ایمان و برادرى انسانى در میان مسلمانان است.

پی‌نوشت:

۱- مرحوم «طبرسى» در «مجمع‌البیان» بعد از آنكه گسترده بودن مفهوم آیه را شرح مى‌دهد مى‌گوید: و هو المروى عن ابى‌عبداللَّه علیه‌السلام، از امام صادق علیه‌السلام نیز همین نقل شده است – مجمع‌البیان، جلد ۱ و ۲

* * * * * * * *

تفسیر نور

نكته‌ها:

سفارش به انفاق و منع از اسراف و تبذیر، بهترین راه براى حلّ اختلافات طبقاتى است. هم چنان كه پیدایش و گسترش ربا، زمینه ساز و بوجود آورنده‌ى طبقات است. لذا در قرآن آیات لزوم اتفاق و تحریم ربا در كنار هم آمده است. [۱]

هر دانه‌اى، در هر زمینى، هفت خوشه كه در هر خوشه صد دانه باشد نمى‌رویاند، بلكه باید دانه، سالم و زمین، مستعد و زمان، مناسب و حفاظت، كامل باشد. همچنین انفاق مال حلال، با قصد قربت، بدون منّت و با شیوه‌ى نیكو آن همه آثار خواهد داشت.

پیام‌ها:

۱- انفاق، تنها پاداش اخروى ندارد، بلكه سبب رشد و تكامل وجودى خود انسان مى‌گردد. «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ»

۲- ستایش قرآن از كسانى است كه انفاق سیره‌ى همیشگى آنان باشد. «یُنْفِقُونَ» فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد.

۳- انفاق، زمانى ارزشمند است كه در راه خدا باشد. در اسلام اقتصاد از اخلاق جدا نیست. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۴- استفاده از مثال‌هاى طبیعى، هرگز كهنه نمى‌شود و براى همه مردم در هر سن و شرایطى كه باشند قابل فهم است. تشبیه مال به بذر و تشبیه آثار انفاق به خوشه‌هاى متعدّد پر دانه. «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ»

۵- تشویق و وعده‌ى پاداش، قوى‌ترین عامل حركت است. پاداش هفتصد برابر. «وَ اللَّهُ یُضاعِفُ»

۶- لطف خداوند، محدودیّت ندارد. «وَ اللَّهُ یُضاعِفُ» «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»

۷- اگر انفاق مال، تا هفتصد برابر قابلیّت رشد و نموّ دارد «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» پس حساب كسانى كه در راه خدا جان خود را انفاق مى‌كنند چه مى‌تواند باشد؟! «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»

پی‌نوشت:

۱- تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۴۰۶٫